بسم الله
خییییلی بی استدلال برای بی استدلالان !

در کشوری بنام ایران 2 سال تمام انرژی ای که در کشور بایستی توسط دولت در تمام زمینه ها پخش میشد ، عمدا یا سهوا متمرکز شد روی ایالت امریکا و کسانی که بزرگان و راهورانمان همیشه دم از کید و دغل آنها میزدند و تبری از آن ها را همان تبری از شمر و عمروعاص ها میدانستند ...

به طبع جمعی حامی و از جان مایه گذار ! و سایر نیز بامر ولی دنبال حق جویی و حق طلبی و یادآوری آرمان ها !

2 سال = 730 روز = 17520 ساعت
2سال برای جمعی 80 میلیونی یعنی 1401600/000/000 ساعت/نفر !!! (1401600 میلیون نفر/ساعت) انرژی

نتیجه : آیا با روابط انقلابی جایگاه سیاسی ، مذهبی ، اجتماعی ، بین الملل و الخ 2 سال پیش رابدست آوردیم ؟ یا با وادادگی ، تحقیر خودی و ترفیع دشمن ؟

و تو چه میدانی تولی و تبری چیست ؟

یاصاحب الزمان مددّنا

خداوند متعال در سفر معراج پیامبر به آسمان هفتگانه از او سوال کرد که آیا می دانی چه زمانی بنده ی من به عبودیت می رسد ؟ پیامبر فرمود: پروردگارا، من نمی دانم. خدا فرمود :

کسی که هفت صفت در او جمع بشود ،عبد من است ، یکی تقوا از گناهان. انسان باید خودش را با گذشته مقایسه کند و ببیند که حساسیتش به گناه بیشتر شده است یا خیر. تعظیم در مقابل خدا همان تقوا است .ما باید در مقابل گناهان پیش خدا خاضع باشیم و اگر گناه هم بکنیم ،نباید افتخار کنیم و سریع توبه می کنیم.عبد واقعی کسی است که باطنش خضوع کرده است و به سجده افتاده است .

دوم داشتن سکوت و نزدن حرف های بیهوده .کسانی که زیاد صحبت می کنند اشتباه هم زیاد دارند .بعضی ها حرفهای بیهوده می زنند و نمی توانند جلوی خودشان را بگیرند. پس عبد کسی است که زبانش دست خودش باشد.

سوم اینکه خدا ترسی ای داشته باشد که هر روز اشک و سوزش بیشتر باشد . ترس از خدا به چه معناست ؟در دعای جوشن داریم : ای کسی که ترسی از او نیست مگر از عدالتش یعنی باید از عدالت خدا ترسید .عدالت خدا اقتضا می کند که اگر توجرمی وخطایی بکنی ، دامن تو را بگیرد .ما می ترسیم که نکند مرتکب اشتباهی بشویم و عدالت خدا گردن ما را بگیرد . ترس ازخدا، به ترس از خودمان بر می گردد.

چهارمین خصوصیات عبد این است که مهار شکمش را در دست داشته باشد و هر چیزی نخورد و به اندازه ی ضرورت بخورد. کسی که زیاد می خورد و دیر می خوابد ،نمی تواند برای نماز صبح بیدار بشود..

پنجمین ویژگی های بنده، داشتن حیا است.کسی که در خلوتها از من حیا داشته باشد. خیلی ها در جلوی جمع گناه انجام نمی دهند و حیا می کنند و این حیا ،حیا از مردم است که البته خوب است ولی حیا الهی این است که انسان در خلوت گناه نکند و خودش را حفظ کند. حاج شیخ کریم حائری می فرمودند که اگر من در خواب هم نامحرمی را ببینم چشم فرومی بندم.

در زمان های ما خلوتگاه های زیادی وجود دارد مثل خلوتگاه های مجازی اینترنت یا نگاه کردن ماهواره یا کنار هم بودن دوتا نامحرم در ساعت های طولانی . ابوبصیر که یکی از یاران امام صادق(ع) بودند به خانمی قرآن یاد می دادند و روزی ایشان با این خانم شوخی کردند. وقتی ایشان خدمت امام رسیدند امام فرمود: هر کسی در خلوت مرتکب گناهی شود خداوند برای او ارزشی قائل نیست. ابوبصیر خجالت کشید و توبه کرد. پیامبر فرمود: در قیامت گروهی هستند که عذاب سختی دارند و خدا به آنها می فرمایند شما در خلوت گناهان کبیره انجام می دادید ولی وقتی با مردم بودید متواضع بودید. این یک کار منافقانه است .این نشانه ی ضعف ایمان و باور انسان است .معنای اینکار کوچک شمردن خداست. امام صادق (ع) می فرماید: اگر کسی خدا را حاضر و ناظر نداند، این کفر است و اگر خدا را حاضر بداند و باز گناه کند، خدا را کوچک شمرده است .اگر کسی باور قوی داشته باشد دوربین خدا را در همه جا می بیند.

ششمین و هفتمین  ویژگی های بنده این است که از دنیا بدش بیاید چون خدا بدش می آید و از خوبان خوشش بیاید چون خدا خوشش می آید یعنی حب و بغض بنده تابع خدا باشد. منظور از دنیا یعنی کسی که ظواهر دنیا را هدف قرار بدهد و در این دنیا گیر کند و ِالا اگر انسان از لذت های حلال خدا برای بندگی استفاده کند اشکالی ندارد و نباید دلبستگی و وابستگی به دنیا نداشته باشد.

تعجیل در فرج منتَظَر 5 صلوات

حجة الاسلام عالـــی

سمت خدا(1391/8/7)


بنام خدا

چقدر پست شدم ... 


امشب میرم شفا بگیرم . دعا کنید ...

کجا هستند کسایی که میگفتند : خدا شفات بده ؟


در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم          بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم

به وقت صبح قیامت که سر ز خاک برآرم          به گفت و گوی تو خیزم به جست و جوی تو باشم

به مجمعی که درآیند شاهدان دو عالم                نظر به سوی تو دارم غلام روی تو باشم

به خوابگاه عدم گر هزار سال بخسبم                    ز خواب عاقبت آگه به بوی موی تو باشم

حدیث روضه نگویم گل بهشت نبویم                    جمال حور نجویم دوان به سوی تو باشم

می بهشت ننوشم ز دست ساقی رضوان              مرا به باده چه حاجت که مست روی تو باشم

بسم الله

خود را ملزم کنید به این دعا :

خدایا بر زبانم بران ، درخواست آنچه که نهایت انتظارت از من است و بر جوارحم آنچه تک صراطِ بین من و شهادت است ...

تنها راه فرار از غفلت را این دیدم ،

دعا !

رهگذری میگفت :

اَعْجَزُ النّاسِ مَنْ عَجَزَ عَنِ الدُّعاءِ

عاجزترین مردم کسی است که از دعا کردن ناتوان باشد ...

خدایا تا در ضیافتت تا حال ـمان خوب است ، ما را ز جال های دنیا و نفس رهایی ده ...


چادرش رو جلوتر کشید و نامه رو سمتم گرفت

کلا هاج موندم ، داستان چیه ؟

فقط گفت  : این کجا میشه ؟

نامه رو باز کردم یه کاغذ متوسط بود ،

توش اسم و آدرس نونوایی های محله نوشته شده بود ...

نامه رو تا زدم گذاشتم تو پاکت

-: اونجاس حاج خانوم 

اون نونوایی آ سد رضاست ؛

... رفت

عده ای دوان در پی لقمه نانی برای افطار خانواده خود

عده هم هم دنبال جا انداختن این موضوع برای مردم : 

ســـــــازش و تســــــــــــــــلیم تنها راه بقا !


روحیه شهادت طلبی ، یک جوّ نیست . فطرت است ؛ یک شعار نیست . شعائر هست اما شعار نیست ؛

حقیقتِ وجودِ حسین و فاطمه و حیدر ست ... علیهما الصلاة و السلام

پس سلام بر مادرِ پیرِ شهیدانی که سیّـــد شدند !

خدایا شأن کسب شهادت ، نزول بردار نیست  ...

خودت به جبر ما را صعودی ده که بهای دخول باغ شهادت

توفیقِ نیم نگاه


enqelab.blog.ir